ماجرای عاشقی و ازدواج هم که حتما میدانید از قدیم الایام بوده و هست و خواهد بود. ما هم البته (البته همیشه )عاشق پیشه بوده ایم و هستیم . اما ..
دوست داریم براین حال بمانیم که هستیم
شایدا بیش بمانیم در این دار که هستیم
لاجرم چاره ای نیست باید ازدواجی بکنیم ما ...
ولی با این حال هرگز نمیتوانیم بپذیریم زحمت نوزاد و زن و زایمان را . که بسی بار گران است و هر چیز که عیان است چه حاجت به بیان است.
اصولا عاشقی جزئی از زندگی ماست اما به قول شاعر پدر عشق بسوزد که در آمد (در آورد)پدرم
اساسا در حالات عشق و عاشقی چند مورد ضروری است
یکم:فرد عاشق با رضایت تمام فک و فامیلش به عشقش میرسد و به قول معروف خوشبخت میشود
دیم: پدر ومادر عاشق به ازدواج راضی نمیشوند و عاشق و معشوق فرار میکنند
سیم: عاشق ، عاشق روی معشوق شده ولی معشوقه چشم دیدن عاشق را ندارد که (زبانم لال)برخی در این حالت از مواد سوزاننده مثل اسید استفاده میکنند و روی معشوق را اسیدشویی میکنند .
حالت چهارمی هم وجود دارد که مختص بنده است در این حالت که بعضی ؟آنرا شکست عشقی میگویند عاشق سرخورده از عشق است و به معشوق نرسیده و نمیرسد و مخش به اصطلاح هنگ میکندو...
در نهایت ای سی عشقش سراسر میسوزد مثل خودم.......