راوی : ابعاد / تاثیر هوادار بودن
به نظر من هوادار یا دوستدار یک خواننده شدن پنج بعد دارد . بعد اول این که صدای خواندن یک هنرمند به همراه ترانه و آهنگی دلنشین آن قدر جاذبه دارد که شنوده را حتی بدون دیدن چهره ی آن خواننده به خودش جلب می کند . بعد دوم ، زمان و مکانی است که شنیدن آهنگی دلنشین در ذهن شنونده خاطره ای چه خوش و چه غم انگیز می سازد و شنونده آن صدا و آهنگ را با خاطره خود عجین می داند و جلب خواننده می شود . بعد سوم می تواند جذابیت های ظاهری و باطنی باشد ، عواملی مثل تیپ ، قیافه ، نوع لباس ، رفتار و منش ، خصوصیت های اجتماعی و اخلاقی و غیره . بعد چهارم می تواند عوامل فنی و حرفه ای باشد که بیشتر برای قشر موسیقی دانان یا موسیقی شناسان یا حتی دانشجویان موسیقی و ادبیات آهنگین بارزتر است . بعد پنجم هم ممکن است بر اساس تقسیم اطلاعات ، تبلیغات ، روابط عمومی و استفاده از رسانه های گروهی باشد . البته ممکن است ابعاد دیگری هم باشد ولی ذهن این حقیر به آن ها قد نمی دهد .
اما هوادار شدن و هوادار ماندن همواره با رشد یا تنزل عواملی چون : آگاهی ، شعور فکری ، تحصیلات ، طبقه ی اجتماعی ، همنشینی با دوستان و آشنایان ، تبلیغات ، سیاست های اجتماعی ، اقتصاد و روابط خصوصی در حال تغییر و دست خوش نوسان بوده است . از این جاست که این نوسانات مانند بازار اوراق بهادار چیزی به نام " بورس " را برای هنرمندان به ارمغان می آورد ؛ یعنی گاهی آن نوسانات موجب بالا رفتن و " در بورس " بودن هنرمندی می شود و گاهی موجب " کمرنگی " او .
در رژیم سابق ، ما ۲۵ خواننده داشتیم که هیچ کدام کارشان و صدایشان شبیه به هم نبود . هر کدام هم مسیر خود را طی می کردند . مثلا شهرام شاد می خواند و کسی مثل داریوش غمناک . اما به قول آندرانیک : " ستار تکلیف خود را از همان روز اول مشخص کرد و در همه ی زمینه ها فعالیت کرد ، از موسیقی شاد گرفته تا سنگین ، از اصیل ایرانی تا سنتی " . به هرحال در آن زمان نقش هواداران و تاثیر آن ها بر روی در بورس بودن یک هنرمند بسیار محدود تر از امروز بود و بیشتر محدود می شد به میزان خرید کاست ، تلفن زدن برای آهنگ های درخواستی یا نهایتا شرکت در رای گیری یک مجله مثل زن روز یا جوانان . اما امروزه آن عواملی که در بالا نام بردم خیلی در کار یک خواننده و در بورس بودنش نقش دارد . امروزه به همان میزانی که هواداران تحت تاثیر آن عوامل قرار می گیرند ، به همان میزان هم بر روی آن عوامل تاثیر می گذارند . اینجاست که تاثیر پذیرفته و تاثیر گذارنده حتی ناخواسته ممکن است بانی زوال موسیقی و خواننده ی مورد علاقه ی خود باشند . به طور مثال در جایی که تبلیغات کاذب ، اطلاعات غلط ، آمارهای نادرست و تصاویر ساختگی جای آگاهی ، شعور و یا چهار بعد اول را می گیرد و شنونده را کورکورانه به خواننده ای جذب می کند ، ذهن تاثیر پذیرفته ی او از تبلیغات کاذب بر روی همنشینان و اطرافیان موثر واقع می شود و با انتقال تبلیغات کاذب و اطلاعات غلط موجب تولیداتی غیر واقعی می گردد که اگر چه در کوتاه مدت بزرگ و مهم جلوه می کنند ولی در دراز مدت ساختار توخالی آن ها خود را نمایان می سازند و آن وقت است که آن چه که از آن خواننده ی به بورس رسیده باقی می ماند فقط نامی کوچک خواهد بود و بس .
نمونه ی این مطلب را هم در همین هفته های اخیر شاهد بودیم . شاید به نظر برسد که ۴۰ سال مدت زیادی است ، ولی اگر به روند تکامل و آگاهی خود خوب دقت کنیم می بینیم که چندان هم طولانی نیست و انگار دهه ی ۷۰ میلادی همین دیروز بود . چرا این را گفتم ؟ به خاطر این که برخی از خوانندگان توانستند بیش از چهل سال با عناوین و ابزارهای مختلف پشت پرده ای مخفی شوند اما بالاخره در چند روز گذشته دیدیم همان ابزار سازنده و کاذب ( رسانه ها ) و همکاران سر پوش گذار آن ها که از این افراد تصویری از خوانندگان حرفه ای ساخته بودند آن ها را به طور علنی به حقیقت خویش نزدیک کردند . به خاطر دارم که در واکنش به مقاله ی اولم که به نکات فنی و ضبط استودیویی برخی از این خوانندگان اشاره کردم ، بسیاری من و آقا رامین را به باد ناسزا بستند اما حال که سخن از دهان اهل فن درآمد ، دیگر جایی برای دل خوری باقی نمی ماند و این بلاگ ثابت کرد که با کمی بردباری و تحمل می تواند پایگاهی برای بیان واقعیت ها باشد . آینده ی این اشخاص روشن است و ما امیدواریم که هواداران و دوستداران آن ها تا دیر نشده به خود بیایند زیرا برای پذیرفتن حقیقت و بیان واقعیت هیچ وقت دیر نیست .
***
اما نقش ما در قبال ستار عزیز چیست ؟ من شخصا در درجه ی اول به خاطر صدا و هنر ستار هوادار او شدم و در درجه ی دوم به خاطر شخصیت او . برای من اصلا مهم نیست که ستار در کجا و در چه سالنی و با چه ظرفیتی می خواند . بلکه برایم این موضوع مهم است که او سالم باشد و سالم بماند که بخواند ! به نظر من هواداران راستین ستار کسانی هستند که او را به خاطر هنرش و شخصیتش می خواهند و او را در هر شرایطی حمایت می کنند . ممکن است به نظر برسد که برخی با انتقاد به او قصد لطمه زدن دارند ولی من انتقاد به او را لطمه زدن نمی دانم و این کار فقط و فقط از هواداران تحصیل کرده ، با شعور و آگاه بر می آید ( البته اگر رعایت اخلاق و برخی ضوابط شده باشد) . اگر هنرمندی منتقد ندارد ، یعنی هوادارانش عامه هستند ! اما همه چیز هم با انتقاد و خرده گیری حل نمی شود . هواداران باید مشارکت داشته باشند و حضورشان فراتر از حرف و نظرپردازی باشد . نمی گویم آسان است ، نه ، خود من تا به حال سه مقاله با عکس فرستادم به رادیو جوان ولی تایید نشد و بدون هیچ دلیلی هیچ وقت در بلاگ گزارش های رادیو جوان ، مثل پوشش های ابی و گوگوش قرار نگرفت ! اما ما نباید دست از تلاش برداریم . من مطمئن هستم چون هنرمند ما واقعی است ، چون هنرمند ما نتیجه ی رابطه نبوده و با معیارهای استثنایی سر پاست و پیش می رود ، در نهایت این تنها سمبل وقار موسیقی ایران ، یعنی ستار خواهد بود که در تاریخ هنر ما به اندازه ی یک قله از همه بالاتر خواهد درخشید .
نت ترانه ی " سرسپرده " به همراه اجرای اتودگونه و زیبایی از این ترانه
با تشکر از دوست و همراه همیشگی : امیر ... فصل پنجم
***
تصاویری از کنسرت های ستار در کوالالامپور ، منچستر و استکهلم
با تشکر فراوان از راوی
***
« چند سخنی با تو »
نویسنده : ستار